۱۳۹۰ اسفند ۱۱, پنجشنبه

سرود عصیان -2 : گیسو شاکری


تحریم انتخابات


تحریمِ انتخابات


پرسیدم: از کجایی؟ ای صاحبِ کرامات
گفتا: ز شهرِ بیداد ممنوع از ملاقات

گفتم: شنیده ای تو؟ بازارِ آزمون است
گفتا: یواش جانا، بشنو ز من اشارات

گفتم که داوخواهان پرگوی تر ز طوطی
گفتا که: دلقکانند دلبسته ی اَمارات

گفتم: ز چار جانب بر مغزِ خلق کوبند
این دلقکانِ مکار با بوق و قیل و قالات

گفتا که: بی خیالش، مردم به «گوز گیرند »*
این یاوه های بی پای، بی پایه این خیالات

گفتم: دمی نظر کن، یا لحظه ای گذر کن
در شهر و کوی و برزن، یا دفتر و ادارات

والی‌ی لاف زن بین، میدان به یاوه بگرفت
خوابیده قرص و محکم، در بادِ «افتخارات»

آن اختلاس کاران از سنگرِ جماران
بر خلق راه بستند، در پیله ی عبارات

گفتا:  خبر نداری یا شیوه می زنی تو؟
آوازِ لنترانی است این  زوزه ی شغالات

صندوق رای اینان البته شیک و پیک است
جان می دهد «ولاکن» از بهرِ دفعِ حاجات

گفتم:که مردمانند بر بام و کوی و ایوان!
گفتا: در انتظارند از بهرِ انفجارات

«آلترناتیوِ» ما کو؟ تا ره بما نماید
زین دوزخِ شقاوت تا اوج انقلابات!

گفتم: بخواب رفته ست «آلترناتیوِ» مردم
یا مانده گیج و مبهوت در بحرِ اشتباهات

گفتا: که فرصتی بود تا صف به صف نماید
راه حقوقِ مردم از چاله­ ی مکافات

گفتم: که حرفِ آخر؟
                  تکلیفِ مردمان چیست؟
گفتا: درشت بنویس:
                              تحریمِ انتخابات!


* - به گوز گرفتن در گویش اراکی به معنی مسخره و ریشخند
 کردن و هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن است.

برگردان

دوست و یا دشمن گرامی!

سپاس از آمدنت. چنانچه مایل باشی، خوشحال خواهم شد که باز هم بدیدارم بیایی. نشانی ام را در پیِ این نوشته خواهم نوشت تا در صورت تمایل در جای مناسبی نوشته و بخاطر بسپاری:
dughodushab.blogspot.com